نماز و جوانی
نوشته شده توسط : سرباز كوچك ولايت

 

جوان با نماز دلش روشن ميشود، اميد پيدا ميكند، شادابى روحى پيدا ميكند، بهجت پيدا ميكند. اين حالات بيشتر مال جوانهاست، بيشتر مال موسم جوانى است؛ ميتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفيق بدهد، نمازى بخوانيم كه با توجه باشد، خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نميشود. انسان وقتى به نماز توجه پيدا كند، آن‏چنان لذتى پيدا ميكند كه در هيچ يك از لذائذ مادى اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است. بى‏توجهى به نماز، كسالت در حال نماز، از خصوصيات منافقين است - نه اينكه حالا هر كسى در حال نماز كسالت داشت، منافق است؛ نه - خدا منافقين را در قرآن معرفى ميكند و ميگويد اينها را از اين بشناس. در زمان پيغمبر منافقينى بودند كه براى خاطر اين و آن نماز ميخواندند و در دل به نماز اعتقادى نداشتند. «و اذا قاموا الى الصّلوة قاموا كسالى يرائون النّاس». بله، وقتى كسى طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نميزند، خسته ميشود و برايش يك كار طولانى به نظر مى‏آيد. چهار ركعت نماز كه چهار دقيقه، پنج دقيقه طول ميكشد، براى او يك زمان طولانى به نظر مى‏آيد؛ در حالى كه چهار دقيقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در اين حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد ديد كه مثل برق گذشت؛ دريغ ميخورد، افسوس ميخورد و دلش ميخواهد طولانى‏تر بشود.

جوانها اگر از حالا عادت كنند به نماز خوب، وقتى به سنین بالا رسيدند، نماز خوب خواندن برايشان ديگر مشكل نيست. در سنين بالاتر آدمى كه عادت نكرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممكن است، اما مشكل است. براى آنكه از جوانى عادت نكرده به اينكه خوب نماز بخواند؛ يعنى نماز با توجه - نماز خوب معنايش نماز با صداى خوش و قرائت خوب نيست؛ يعنى نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت اين سجيه‏ى او ميشود و ديگر برايش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همينجور خوب نماز ميخواند.


مگه نماز چقدر وقت میگیره؟

امام صادق عليه‏السّلام ميفرمايند: «ليس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛از ما نيست كسى كه نماز را سبك بشمارد. استخفاف يعنى سبك شمردن، كم‏اهميت شمردن. حالا اين نمازِ با همه‏ى اين خصوصيات، با همه‏ى اين فضائل، چقدر از انسان وقت ميگيرد؟ نماز واجب ما - اين هفده ركعت - اگر انسان بخواهد با دقت  و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض كنيد سى و چهار دقيقه وقت ميگيرد،  والّا كمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات ميشود كه پاى تلويزيون در انتظار برنامه‏اى كه مورد علاقه‏ى ماست نشسته‏ايم و قبل از آن، دائم تبليغات، تبليغات، تبليغات - بيست دقيقه، پانزده دقيقه - كه هيچ كدام هم به درد ما نميخورد، مى‏نشينيم گوش ميكنيم و بيست دقيقه وقتمان را از دست ميدهيم، براى خاطر آن برنامه‏اى كه ميخواهيم. بيست دقيقه‏هاى زندگى ما اينجورى است. منتظر تاكسى ميشويم، منتظر اتوبوس ميشويم، منتظر رفيقمان ميشويم كه بيايد جائى برويم، منتظر استاد ميشويم كه سر كلاس دير كرده، منتظر منبرى ميشويم كه دير به مجلس رسيده؛ همه‏ى اينها - ده دقيقه، پانزده دقيقه، بيست دقيقه - به هدر ميرود. خوب، اين بيست دقيقه و بيست و پنج دقيقه و سى دقيقه را براى نماز - اين عمل راقى، اين عمل بزرگ - مصرف كردن مگر چقدر اهميت دارد.

در بین جوانان بيش از ديگران بايد به نماز اهميت داد. جوان با نماز دلش روشن ميشود، اميد پيدا ميكند، شادابى روحى پيدا ميكند، بهجت پيدا ميكند. اين حالات بيشتر مال جوانهاست، بيشتر مال موسم جوانى است؛ ميتواند لذت ببرد.

ارزش نماز

تک تک ما باید به این نکته توجه کنیم که نماز جسمى دارد و روحى. نماز قالبى دارد و مضمونى؛ مواظب باشيم جسم نماز از روح نماز خالى نماند. نميگوئيم جسم بى‏روح نماز هيچ اثرى ندارد؛ چرا، بالاخره يك اثركى دارد؛ اما آن نمازى كه اسلام و قرآن و شرع و پيغمبر و ائمه (عليهم‏السّلام) اين همه روى آن تأكيد كردند، نمازى است كه جسم و روحش هر دو كامل باشد. اين جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، ركوع دارد، سجود دارد، به خاك افتادن دارد، دست بلند كردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. اين تنوع براى پوشش دادن به همه‏ى آن نيازهائى است كه به وسيله‏ى نماز بايستى برآورده شود كه هر كدام رازى در جاى خود دارد و مجموعه‏ى اينها، قالب و شكل نماز را به وجود مى‏آورد. اين شكل خيلى مهم است، ليكن روح اين نماز توجه است؛ توجه. بدانيم چه كار داريم ميكنيم. نماز بى‏توجه - همان طور كه عرض كردم - اثرش كم است.

شما از يك تكه الماس چند قيراطىِ خيلى ارزشمند دو جور ميتوانيد استفاده كنيد. يك جور اين است كه مثل يك الماس، مثل يك سنگ قيمتى از آن استفاده كنيد، يكى هم اين است كه آن را به عنوان سنگ ترازو به كار ببريد و به جاى سنگ چند گرمى تو ترازو بگذاريد و در مقابلش مثلاً فلفل يا زردچوبه بكشيد! اين هم استفاده‏ى از الماس است؛ اما چه جور استفاده‏اى؟! اين مثل تضييع الماس است. البته باز هم با شكستن الماس فرق دارد؛ باز هم همين‏قدر، شكستن از او بدتر است؛ اما استفاده‏ى از الماس هم اين نيست كه آدم او را سنگ ترازو قرار بدهد و با او فلفل و زردچوبه وزن كند. با نماز مثل الماسى كه سنگ ترازو كرده‏ايم، نبايد رفتار كنيم. نماز خيلى ذى‏قيمت است.

نماز: کنترل کننده پیل مست درون

هر انسانى در درون خود يك نفس سركش دارد، يك پيل مست كه اگر انسان مراقبش بود، با چكش مرتب بر سر او كوبيد، او انسان را به هلاكت نخواهد انداخت؛ رفتار او كنترل خواهد شد و همين نفس انسانى مايه‏ى پيشرفت انسان خواهد شد. نفس، مجموعه‏ى غرائز انسانى است كه اگر اين غرائز درست كنترل شوند، در راه صحيح به كار گرفته شوند، درست اعمال شوند، انسان را به اوج كمال خواهند رساند. اشكال اين است كه این غرائز مستى ميكنند. بايستى يك كنترل كننده‏اى وجود داشته باشد. اگر ظلم در دنيا هست، ناشى از بدمستى غرائز و نفسانيات يك يا چند نفر يا يك مجموعه است؛ اگر فحشاء در دنيا هست، همين جور؛ اگر اهانت به انسان و پامال كردن كرامت انسان در دنيا وجود دارد، همين جور؛ اگر فقر در دنيا هست، بخش عظيمى از جامعه‏ى بشرى دچار محروميت از نعم الهى بر روى زمينند، به خاطر همين است. نفسانياتِ مجموعه‏ى ستمگر، ظلم را به وجود مى‏آورد. مجموعه‏ى مستكبر، استضعاف را به وجود مى‏آورد. مجموعه‏ى تمامت‏خواه و فزونى‏طلب و بى‏رحم، فقر را به وجود مى‏آورد، گرسنگى را به وجود مى‏آورد. اين نفسانيات است كه اين همه مفاسد در عالم از اولِ تاريخ تا امروز وجود داشته و هرچه انسان در به كارگيرىِ توانائى‏هاى گوناگونى كه خدا در او به وديعت گذاشته، جلوتر رفته، اين كمتر نشده، بيشتر شده؛ «چو دزدى با چراغ آيد گزيده‏تر برد كالا». آن ظالمى كه بمب اتم دارد، فرق ميكند با آن ظالمى كه فقط با شمشير ميجنگد. اين نفسانيات براى انسانها خطرناك‏تر شده‏اند.

يك چنين چيزى در وجود انسانها هست. همه‏ى انسانها مبتلا به اين پيل مست در درون وجود خودشان هستند كه بايد اين را مهار كنند. اين مهار با ذكر خداست؛ با ياد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نياز به پروردگار است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهى است؛ با احساس زشتى‏هاى خود در مقابل جمال مطلق حق متعال است. اينها همه‏اش ناشى از ذكر است. انسانى كه باتقواست، يعنى مراقب خودش هست و متذكر هست، منشأ شر و ظلم و فساد و طغيان و بدى به اين و آن نميشود. آن ذكر الهى  مرتب دارد او را نهى ميكند؛ مرتب دارد او را باز ميدارد: «الصّلوة تنهى». «تنهى» يعنى نهى ميكند، نه اينكه دست و پاى انسان را ميبندد؛ غرائز را از كار مى‏اندازد. بعضى خيال ميكنند «الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر»، معنايش اين است كه اگر نماز خواندى، ديگر فحشا و منكر از بين خواهد رفت؛ نه، معنايش اين است كه وقتى نماز ميخوانى، آن واعظ درونىِ تو كه با نماز جان گرفته، او مرتب به تو از بدىِ فحشاء و منكر ميگويد. و گفتن و تكرار كردن و بر دل فرو خواندن، طبعاً اثر دارد و دل را خاضع و خاشع ميكند. لذاست مى‏بينيد نماز تكرار بايد شود. روزه، سالى يك بار؛ حج، عمرى يك بار؛ نماز، هر روز چند بار بايد تكرار شود. اهميت نماز اينجاست.

حدیث

 

 

«چون بنده ی مومن به سوی نماز بر می خیزد، خداوند عالم نظر رحمت به سوی او می افکند، و روی لطف و احسان به سوی او می دارد؛ و رحمت او بالای سرش تا آسمان بر او سایه می اندازد، و ملایکه گرد او را احاطه می نمایند تا آفاق آسمان. و حق تعالی ملکی را موکل می سازد، که بر بالای سر او ایستاده، بگوید: اگر بدانی که منظور نظر رحمت کیستی و با که مناجات می کنی، هر آینه به غیر او التفات ننمایی و هرگز از جای نماز حرکت نکنی.»

(بحارالانوار جلد 84 صفحه 241 حدیث 26)

 

 

 

انجام همه ی واجبات شرعی و اجتناب از همه ی محرمات را می توان مانند مجموعه دارویی دانست که از سوی پروردگار متعال برای تقویت بنیه ی روحی و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان (چه اصلاح جامعه و چه اصلاح فرد) تجویز شده است. منتها در این مجموعه بعضی از عناصر کلیدی هستند که شاید بشود گفت «نماز» کلیدی ترین این عناصر است. وقتی ما می بینیم در شرع مقدس اسلام -چه در قرآن، چه در کلمات نبی مکرم و  چه در فرمایشات معصومین- این همه راجع به نماز ترغیب و تشویق و اهتمام نشان داده شده، کشف می کنیم که این نماز در بین مجموعه ی داروهای درمانگر بیماریهای جسمی و روحی و فردی و اجتماعی انسان، آن عنصر اصلی یا یکی از اصلی ترین عناصر است.

 

یکبار یک نمازِ خوب بخوان

آيا كسي هست كه روزي چند مرتبه بگه: «الرحمن الرحيم» باز هم نسبت به خدا بدبين باشه؟ آيا كسي هست چند مرتبه بگه: «مالك يوم الدين» و يوم الدين رو نبينه؟ يه بزرگواري از دوستان ما در نماز وقتي كه مي خواست بگه مالك يوم الدين چشمهاش رو مي بست، گفتن: آقا! در نماز مكروهه كه چشمات رو ببندي مگر براي حضور قلب. گفته بود: شما نمي فهميد، وقتي من مي گم: «مالك يوم الدين» يوم الدين رو مي بينم.

اين ديدن، اون باطني است كه بهش مي رسيم. حقيقت نماز اينه. يه مقداري ماها نسبت به نماز وضعمون ناجور شده. گره هايي كه تو كارهاي معنوي مي خوره، مال همينه. نمي خواد دائم مطالعه كني، علم رو در مغزت انبار كني؛ يه بار يه نمازِ خوب بخون. امام (ره ) مي فرمودند: من اگر دو ركعت نماز مقبول بخونم مسئله ام حله.

لزوم توجه به نماز

«يا اَحْمَدُ؛ عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبيد: عَبد دَخَلَ في الصَّلوةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ اِلى مَنْ يَرْفَعُ يَدَيْهِ وَ قُدّامَ مَنْ هُوَ وَ هُوَ يَنْعِسُ »

 

در قسمتی از حديث شريف معراج خداوند خطاب به پيامبر مى فرمايد:

اى محمد؛ از سه دسته از بندگانم در شگفتم، دسته اول: بنده اى كه به نماز مى ايستد و مى داند دستان خود را به سمت چه كسى بلند كرده و در برابر چه كسى ايستاده، و در عين حال خواب آلوده است!

اين فراز از روايت به نكته اى اشاره دارد كه درد همه ماست و لااقل اكثر ما بدان مبتلاييم و آن اينكه حق نماز را ادا نمى كنيم؛ گرچه هر كس آگاهى و معرفت بيشترى دارد، بايد توجه بيشترى به نماز داشته و اهميّت آن را بهتر درك كند.

سر بسته همه مى دانيم كه نمازمان در خور و شايسته پذيرش الهى و به مانند نمازى كه اولياى الهى برپا مى دارند نيست و نيز مى دانيم آثار و ثمراتى كه در قرآن و روايات براى نماز ذكر شده است، بر نماز ما مترتّب نمى گردد؛ ولى بسيارى از ما، به تفصيل، به ميزان كوتاهى و تقصير خود آگاه نيستيم، لذا بايد سعى كنيم به ميزان نقص و عيب نمازمان پى ببريم. زشتى و عيب نمازى را كه بدون حضور قلب و از روى بى حالى آورده مى شود، بدانيم و نيز بينديشيم كه اگر نماز كامل و شايسته اى مى خوانديم، چقدر از فرصت بر پاى دارى نماز بهره مى گرفتيم و به چه نتايج والايى دست مى يافتيم و اكنون كه بدون حضور قلب و توجه نماز مى خوانيم، چه نتايج و منافعى را از دست مى دهيم و چه زيانهايى متوجه ما مى گردد.

شايسته است قدرى در نماز اولياى خدا نگريسته و با مقايسه نماز آنان با نماز خود، به نقايص و عيوب نمازمان پى ببريم؛ چرا كه با مقايسه ضعيف با قوى و ناقص با كامل، بهتر به ميزان عيب و نقص پى مى بريم.

البته براى جبران نقيصه كوتاهى و بى توجهى در نماز، بزرگان كتاب هايى نوشته اند كه از جمله آن كتاب ها «اسرارالصلوۀ» مرحوم ميرزا جواد آقاى تبريزى و نيز «سِرّالصلوۀ» امام، رضوان الله عليه، است و ما نیز در پستهای بعدی به شمّه اى از مطالبى كه درباره اهمیت نماز مطرح شده، اشاره مى كنيم.

 

نماز: کلیدی ترین داروی تجویز شده از سوی خدا

از امام باقر علیه السلام نقل شده است که حضرت رسول اکرم فرمودند:




:: موضوعات مرتبط: رهنمودها , معصومین علیهم السلام , فرهنگی , عقیدتی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: نماز و جوانی , كسى كه نماز را سبك بشمارد , ارزش نماز , کنترل کننده پیل مست درون , حدیث نماز , کلیدی ترین داروی تجویز شده از سوی خدا , لزوم توجه به نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 1033
|
امتیاز مطلب : 226
|
تعداد امتیازدهندگان : 69
|
مجموع امتیاز : 69
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: